نکته‌های روان‌شناختی در تربیت کودکان
 
یار دبستانی ها
دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, :: 16:4 ::  نويسنده : سارا محمدی
پرهیز به جای تجویز.
آن‌چه والدین «نباید» انجام دهند، بیش از آن چه باید انجام دهند، در تربیت فرزندان نقش دارد. آن‌ها باید بدانند در چه زمانی به فرزند خود نصیحت نکنند، در چه هنگامی دخالت نکنند و در چه موقعیتی او را سرزنش نکنند. این هنر «پرهیز»، بهترین «تجویز» برای تکوین و تحول فطری و طبیعی شخصیت کودکان است.
آفت مطلق‌نگری.
والدین کمال‌گرا (مطلق‌خواه)، فرزندانی مضطرب، ناآرام، خودباخته و افسرده پرورش می‌دهند. کودکی که از او انتظار می‌رود همواره و در همه جا همة‌کارها را به طور همه جانبه و کامل انجام دهد، هیچ وقت نمی‌تواند حتی یک کار کوچک را نیز درست انجام دهد!
نان و معنا.
گرچه برای آدمی، نان و غذا «قوت» زندگی است، اما دین و ایمان «معنای» زندگی اوست. آن‌چه زندگی کودک را زیبا، ایمد بخش و شیرین می‌کند، کیفیت برخورداری او از خوراک‌های معنوی و آموزه‌های دینی است.
عظمت نوزاد آدمی.
براساس یافته‌های زیست‌شناختی و مطالعات روان‌شناختی، نوزاد آدمی در بدو تولد وسیع‌ترین ظرفیت و مستعدترین زمینه را برای نقش‌پذیری از محیط دارد. نقش مادر، به عنوان نخستین و ماندگارترین تأثیرگذار، به قدری مهم است که از آن به منزلة «میراث ثانوی» شخصیت کودک یاد کرده‌اند. اهمیت این تأثیر برای آنان که به راز رابطة کودک و مادر پی برده‌اند، هراس آور است.
جذب و هضم رفتار.
رفتار نامطلوب کودک تغییر نمی‌کند، مگر آن که والدین دلایل این تغییر را متناسب با فهم و جذب و هضم و ظرفیت کودک بیان کنند.
نشاط درون‌زا.
آموزه‌های حکیمانه نشان می‌دهد که منشأ نشاط و شادابی و احساس خوش‌دلی و شادکامی، در درون آدمی است. اما والدین همواره تلاش می‌کنند صرفاً با خوشایندسازی محیط بیرونی، دل کودک را شاد کنند. باید بدانیم که این شادسازی‌ها، اگر بدون ریشه و سرچشمه‌های درونی باشد، پایدار نیست.
دین اکتشافی و نه اکتسابی.
ارزش‌های اخلاقی و باورهای دین، اغلب ریشه در فطرت کودک دارد. بنابراین، لزوماً نباید این ارزش‌ها را کودک از بیرون یاد بگیرد و درونی کند. بلکه فراتر از آن، آن چه مهم است تلاش برای کشف و شکوفایی این قابلیت‌ها از درون اوست.
پرسش‌های پاسخ‌گر.
همواره این سؤال‌ها را در تعامل با فرزند خود مرور کنید:
·        آیا او با اشتیاق و پشتکار اهداف خود را دنبال می‌کند یا فردی منفعل و بی‌انگیزه است؟
·        آیا در هنگام مواجهه با مشکل، به راه‌حل‌های مختلف می‌اندیشد یا زود ناامید می‌شود.
·        آیا از خطاها و تجربه‌های گذشتة خویش درس می‌گیرد یا هموار همان خطاها را تکرار می‌کند؟
·        آیا از زندگی لذت می‌برد یا همواره با منفی بافی و بدبینی از زندگی شکایت دارد؟
·        آیا از موفقیت و شادی دیگران لذت می‌برد یا دچار حسادت می‌شود؟
·        آیا از رنجش و آزار دیگران لذت می‌برد یا غمگین و ناراحت می‌شود؟
·        پاسخ به هر یک از این سؤال‌ها شما را در شناخت لایه‌های پنهان شخصیت فرزندتان یاری می‌کند.
 
فضای نیکی و مثبت اندیشی
رسالت اصلی والدین در پرورش فرزندان این است که حس نیکی، مثبت‌اندیشی، شادابی، سرزندگی، امید، ایمان و معنویت را در فضای خانواده همچون رایحه‌ای معطر منتشر کنند. انتشار این حس و حال به طور فزاینده محیط تربیتی خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
فاصلة «آرزو» و «عمل»
آن‌چه والدین برای فرزندشان آرزو دارند، اگر در زندگی خود محقق کنند، آن‌گاه فاصلة بین آن‌چه می‌خواهند و آن‌چه در واقعیت رخ می‌دهد، کم‌تر می‌شود.
مصونیت بخشی
آگاه‌ترین والدین آرزو دارند که فرزندانشان قدرت تبدیل تجربه‌های «تلخ» زندگی را به فرصت‌های «شیرین» داشته باشند. اگر این قابلیت در فرزندان ایجاد شود، آن‌ها در برابر همة مصائب و آسیب‌های درونی و بیرونی «مصونیت» خواهند یافت.
شوخ طبعی
میدان دادن به بچه‌ها در طرح سرگرمی‌ها، معماها و چیستان‌ها، هر چند با شوخی و خنده و تفریح همراه باشد، زمینة تفکر و قریحة شوخ طبعی آن‌ها را تقویت می‌کند. این فعالیت‌های «حاشیه‌ای» می‌تواند «متن» زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.
شبیه‌سازی بیهوده
بخش عمده از انرژی والدین صرف شبیه‌سازی فرزندانشان با دیگران می‌شود، اما اگر نیمی از این انرژی را صرف آن کنند که فرزندشان شبیه خودشان باشد، خیلی سریع‌تر و اصیل‌تر به نتیجة مطلوب می‌رسند.
شهامت «خودبودن»
کودکان مستقل و خلاق شهامت آن را دارند که هر کاری را به سبک شخصی خود انجام دهند. این شهامت ممکن است بهایی گران داشته باشد و با آزمون خطاهای فراوان همراه باشد، اما ارزش آن را دارد که بر شاکلة خویش عمل کند.
تربیت بي‌همتا
هر یک از فرزندان ما در نوع خود بی‌نظیر، یکتا و منحصر به فرد است. بنابراین، تربیت آن‌ها نیز باید متفاوت و متناسب با خصوصیات منحصر به فرد آن‌ها باشد.
پذیرش خود
کودک مستقل و دارای اعتماد به نفس، خود را همان‌گونه که هست می‌پذیرد و از آن چه هست و به آن چه دارد، رضامندی درونی دارد. چنین کودکی در برابر بدبختی‌ها مقاوم است.
 
والدین، آینة امید کودکان
امیداوری کودک به زندگی رابطه‌ای مستقیم با امیدواری والدین به زندگی دارد. به فرزندتان کمک کنید تا نگرشی مثبت به خود و دیگران داشته باشد. این نگرش با رفتار و کردار واقعی والدین تقویت می‌شود.
قدر و قدرت کودکی
دامنة توجه کودکان نسبت به بزرگ‌سالان بسیار محدود و تا اندازه‌ای بی‌ثبات است. به همین سبب بچه‌ها نسبت به انجام تکالیف درسی که بیش از حد توان و فراتر از دامنة توجهشان باشد، واکنش منفی نشان می‌دهند. خستگی، بی‌حوصلگی، عدم تمرکز، بازی‌گوشی، به تعویق انداختن تکالیف و ... نشانه‌هایی از این مشکل است.
تلطیف نیازهای منفی
شلوغی، بی‌قراری، خودنمایی، ماجراجویی، پرحرفی، دلقک‌بازی و بسیاری دیگر از خصوصیات ظاهراً منفی و زننده در کودکان، نشانه‌های پنهان نیازهای آشکاری است که والیدن به جای هدایت و تلطیف و تعدیل، در پس سرکوب و نادیده گرفتن آن‌ها برمی‌آیند.
کنش و واکنش
واکنش‌های پنهان و آشکار کودک بازتابی صادقانه از «کنش»های پنهان و آشکار والدین است. خوبی‌ها و بدی‌ها، هنجارها و نابهنجارها، آسیب‌ها و درمان‌ها، امیدها و هراس‌ها، ترجمان نگرش‌ها و واکنش‌های والدین نسبت به فرزندان است.
بیهودگی پاداش و تنبیه بیرونی
پاداش و تنبیه بیرونی دو روی یک سکة بی‌ارزش‌اند که ساز و کار کنترل درونی رفتار را از بنیاد ویران می‌کند و شخصیت کودک را از انگیزه‌های درون‌زا تهی، و به محرک‌های برون‌زا وابسته می‌کند.
حمایت‌های آسیب‌زا
وظیفة والدین در کمک درسی به فرزندان این نیست که به نام دل‌سوزی و محبت تکالیف درسی فرزند خود را به جای او انجام دهند. بلکه برعکس، آن‌ها باید کاری کنند که فرزندشان بدون تکیه بر آن‌ها مسئول کار خویش باشد. دل‌سوزی واقعی والدین زمانی است که شرایط را برای «خودگردانی» و «خودآموزی» کودک فراهم کنند، نه آن که به جای او کاری را به عهده بگیرند.
پرهیز از تعجیل
در هنگام تشویق یک فرزند خجالتی و منزوی برای پیوستن به بچه‌های دیگر، هرگونه تعجیل و تسریع در این کار، فرایند اجتماعی شدن را به تأخیر می‌اندازد. سعی کنید کودک را در میان جمع کودکان دیگر برده، در ابتدا مدتی به تماشای آن‌ها بپردازد تا آن که شرایط و زمینة جذب او به بچه‌ها با میل و رغبت خود او ایجاد شود.
مرز مراقبت و دخالت
مراقبت‌ به جای دخالت، نظارت به جای حفاظت، هدایت به جای دست‌گیری کودک؛ زمینة استقلال، اعتماد به نفس و خوداتکایی و خود رهبری را در فرزندان تقویت می‌کند.
اعتدال و انتظار
پدر و مادر کمال یافته کیست؟ آن که همه چیز را به طور کامل از فرزندش انتظار ندارد!
فرزند کمال یافته کیست؟ آن که از هر سختی و کاستی برای رشد و تحول بهترین خویش بهره می‌گیرد.
گویا پاره‌ای از والدین فرزندان خود را سوار بر قطاری می‌پندارند که باید هر چه سریع‌تر جاده‌های رشد را طی کنند. اما موفقیت، رسیدن به ایستگاه‌ها و مقاصدی خاص نیست؛ بلکه کیفیت رسیدن و شیوة‌زیستن و نوع حرکت پیش رونده می‌تواند به توسعه و تحول شخصیت کودک کمک کند.
قدرت جزئیات
رفتارهای جزئی، پنهان و غیر مستقیم که به شکل پیش پا افتاده و غالباً ناخودآگاه از والدین سر می‌زند، شاید بسی قوی‌تر، مهم‌تر و مؤثرتر از رفتارهایی باشد که آن‌ها با هشیاری و ارادة خویش سعی در نشان دادن به فرزندان خود برای الگوبرداری و سرمشق‌گیری دارند.
خوشی و ناخوشی
برای آن که بدانید آیا فرزندی خوشبخت دارید یا نه، وارسی کنید که او معمولاً از چه چیزهایی «شاد» و از چه چیزهایی «غمگین» می‌شود. آن چیزهایی که او را شاد می‌کند تا چه اندازه سودمند، پایدار و رشد دهنده است و آن چیزهایی که او را غمگین می‌سازد، تا چه اندازه برای او مهم و تعیین کننده است؟
سؤال‌انگیزی و ذهن‌انگیزی
برای تحریک کنجکاوی و عمق بخشیدن به تفکر کودک بهتر است به جای پاسخ‌های آماده در مقابل سؤالات او موقعیتی فراهم شود که کودک با نشانه‌ها و علائم حاشیه‌ای به متن پاسخ‌ها دست یابد. پاسخ مستقیم به کودک ذهن او را منفعل، و مغز او را اسفنج‌وار بار می‌آورد.
تلخ کامی‌های شیرین
 
بسیاری از حوادث تلخ و ناگواری‌های زندگی که همواره کودک خود را از آن‌ها دور نگه می‌داریم، شاید برایش سازنده‌تر و رشد دهنده‌تر از حوادث شیرین و کامیابی‌ها باشد. اما کیست که «مصلحت» کودک را، آن‌گونه که شایستة رشد اوست، خارج از تصمیم‌گیری‌های احساسی تشخیص دهد؟
تشویق‌های بیزار کننده
بعید است پدران و مادرانی وجود داشته باشند که خواهان بیزار شدن فرزندشان از درس و مشق و مدرسه باشند، اما گاهی اوقات والدین به طور ناخواسته و ناهشیار کاری می‌کنند که این خصوصیت در فرزندشان تقویت می‌شود. چگونه؟ با اصرار بیش از حد، با توقع بیش از توان آن‌ها و با مقایسه و ایجاد رقابت‌های فرساینده در خانه و مدرسه.
موقعیت‌های طبیعی
اعتماد به نفس کودک با تعریف‌ها و تمجیدهای لفظی و تحسین‌های گفتاری افزایش نمی‌یابد. تا زمانی که کودک در موقعیت‌های واقعی، عملکرد خود را با سایر همسالان خود مشاهده نکند و از این مشاهده احساس مفید بودن و برتری نکند، حس اعتماد به نفس در او ریشه نمی‌گیرد.
 
دکتر عبدالعظیم کریمی.عضو هیأت علمی پژوهشکدة تعلیم و تربیت.
منبع :مجله پیوند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: